مردی که یک تنه نیروهای ایرانی در محاصره تانک های دشمن بعثی را نجات داد

سیاهی لشگر نیاید به کار ، یکی مرد جنگی به از صد هزار مستندی از ارتش جمهوری اسلامی ایران گوشه ای از گفتگو با قهرمان جنگ، سرهنگ جانباز، رفیع غفاری، از روستای آچاچی شهرستان میانه: ... مرا به یاد عملیات قبل از عملیات فتح‌المبین انداختید که عراقی ها با چند لشکر زرهی و تیپ های مکانیزه حمله کرده بودند تا جاده اهواز - اندیمشک را تصرف کنند و راه های تدارکاتی غرب و جنوب منطقه را قطع کنند. برخلاف تمام تاکتیک های جنگی و نظامی برای منهدم کردن تانک ها من به استقبال شون رفتم و با اعتماد به نفسی که داشتم به همقطاران گفتم گلوله ها را زیر درختی که دشمن نمی دید خالی کنند و بردند و از زاغه مهمات گلوله موشک تاو بیاورند. آن روز بیش از سی دستگاه تانک منهدم کرده بودم، یادم می آید عراقی ها ناچار به عقب نشینی بودند و با سرعت بالا فرار می کردند. من با هیجان بسیار زیادی شروع به بد و بی راه گفتن به زبان ترکی کردم (کوپک اوغلاناری! هارا؟ نییه گلمیشدوز! هارا گیدیرسوز ؟) تانک بود که منهدم می کردم به طوری که خدمه تانک های بعثی از ترس کشته شدن شان تعداد زیادی تانک سالم را رها کردند و فرار کردند و ما همان تانک ها را به غنیمت گرفتیم و بر علیه شان بکار بردیم. همچنین منهدم کردن تانک ها در آن روز زمینه ای شد برای پیروزی عملیات فتح‌المبین و به دنبال آن عملیات بیت‌المقدس که بیش از ۳۳ هزار اسیر عراقی گرفتیم، هزاران نفر را کشته و زخمی کردیم، بیش از شش هزار کیلومتر مربع از خاک میهن اسلامی مان رو آزاد کردیم، خرمشهر عزیز را آزاد کردیم، هزاران قبضه سلاح سبک و سنگین، صدها دستگاه تانک، نفربر، و خودرو به غنیمت گرفتیم و...